درد و رنج بهترین جلوه گاه ارزش وجودی انسان است، و آنچه که اهمیت دارد نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه ای که این رنج را بدوش می کشد. گاهی در زندگی وضعی پیش می آید که انسان از انجام کاری محروم می شود و یا کامیاب نمی گردد، ولی چیزی که اجتناب ناپذیر و محو نشدنی است، همانا رنج است.
مرد مبتلا به افسردگی
رنج انسان شبیه عملکرد گاز است. چنانچه اگر مقدار معینی از گاز را با تلمبه وارد اتاق خالی کنیم، اتاق هرقدر هم که بزرگ باشد تلمبه اتاق را پر از گاز نخواهد کرد و آن را یکسان و بطور کامل به همه قسمت های اتاق خواهد رساند. بنابراین رنج چه کم و چه زیاد روح بشر و ضمیر آگاه او را آزار خواهد داد. از اینرو می توان گفت که میزان رنج بشر کاملا نسبی است زیرا ممکن است رویداد بسیار ناچیزی موجب بزرگترین شادمانی ها گردد. رنج ، بخش غیر قابل ریشه کن شدن زندگی است، گرچه به شکل سرنوشت و مرگ باشد. زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد شد.
بنا به گفته شهید مطهری: فرق انسان با غیر انسان در این است که انسان صاحب درد است ، درد و رنج در عین اینکه انسان را ناراحت می کند موجب آگاهی و بیداری انسان میشود. هر انسانی درد و رنج مخصوص به را بدوش می کشد که ممکن است دیگری آن را احساس نکند. به همین نسبت از دیگران بیدارتر و آگاهتر است. بی دردی مساوی است با بی حسی، بی شعوری، بی ادراکی و احساس درد مساوی است با آگاهی و بیداری .
وقتی انسان پی می برد که سرنوشت او رنج بردن است ناچارست رنجش را بعنوان وظیفه، وظیفه ای استثنایی بپذیرد. ناگزیر باید این حقیقت را بپذیرد که در رنج بردن نیز ور جهان تک وتنها است. هیچکس نمی تواند او را از رنجش هایش برهاند و یا به جای او رنج برد. تنها فرصت موجود بستگی به نحوه برخورد او با مشکلات و تحمل مشقات دارد.
چگونه با رنج برخورد کنیم
در هنگام رنج تمام توجه ما فقط به موضوعی معطوف می شود که آزردگی خاطر ما را به همراه داشته است. بنابراین این موضوع را بزرگتر از آنچه که هست جلوه می دهیم .برای رهایی از این فکر کاغذی بردارید و همه برکاتی را که هنوز از آنها برخوردارید، بنویسید. با نوشتن نعمات بیشمار خداوندی، زبانمان به شکر مشغول می گردد. این تشکر از خدا اگر بصورت عادت در آید منجر به این می شود که در تمام اوقات تلخ و شیرین زندگیمان علاوه بر حس ستایش، نردبانی از آگاهی برای خود می سازیم که ما را به قله آرامش رهنمون خواهد کرد.
در هر وضعی که باشید و گرفتار هر رنجی که باشید خدا را شکر کنید. با این کار قلبتان منبسط می شود و برای در یافت نیروهای یاری دهنده و شفابخش خدا آماده تر می شوید
چرا انسان های نیک رنج می برند؟
در حقیقت انسان های نیک رنج نمی برند. اگر انسانی نیک، گرفتار رنجی شود در واقع جایی در اعماق وجودش ناخالصی و ظلمتی وجود دارد که باید توسط رنج نازل شده، تطهیر و روشن شود. انسان نیک رنج می برد تا آن قسمت از سستی وجودش به نیکی و قدرت تبدیل شود. درست مانند طلا.
رنج برکتی است که خدا بر ما نازل می کند تا معنای رحمت بیکران خرد و عشق بی نهایتش را بر ما عیان سازد.
معاشران خود را با دقت انتخاب کنید. اگر همنشین افراد خدادوست باشید، تقدیس آنها در زندگی شما رخنه خواهد کرد و شما را سرشار از الهام، وجد و آرامش خواهد نمود
چگونه با اصول زندگی هماهنگ شویم؟
** همیشه مواظب افکارتان باشید. هرچه بیندیشید همانگونه خواهید شد، افکار پلید را از خود دور سازید. حضرت محمد ( ص) فرمودند: وسوسه مانند رهگذری از راه می رسد، بر در قلب می کوبد و عجز و لابه می کند که به عنوان میهمان به درون آید. اگر او را به درون راه دهید، سرور خانه خواهد شد.
** هر آنچه بکارید، برداشت خواهید کرد پس مراقب باشید.
** معاشران خود را با دقت انتخاب کنید. اگر همنشین افراد خدادوست باشید، تقدیس آنها در زندگی شما رخنه خواهد کرد و شما را سرشار از الهام، وجد و آرامش خواهد نمود.
** هرچه بیشتر خودتان را به خدا تسلیم کنید.
** شجاع باشید.
** تا جایی که می توانید به افراد بیشتری خوبی کنید.
امروزه یکی از شایع ترین مشکلات به ویژه در میان کودکان و زنان باردار، مشکل کم خونی است.
به اعتقاد طب سنتی، نسیم خنک (هوای پر اکسیژن) مرکب روح حیوانی است که به تمام اعضا می رود یعنی اکسیژن باید به تمام سلولها برسد تا تمام اعضا دارای روح حیوانی باشند. کسی که کم خونی دارد اغلب عضلاتش درد می کند و زود خسته می شود که علت این است که فقر آهن دارد و چون اکسیژن که به آهن یعنی جز هِمِ هموگلوبین می چسبد و به سلول داخل می شود به دلیل کمبود آهن دیگر نسیم خنک (هوای اکسیژن دار) به اعضا نمی رسد و در واقع روح حیوانی وارد آنها نمی شود و دائماً احساس خستگی می کنند.
علائم:
افراد کم خون، زود خسته می شوند، تپش قلب می گیرند، رنگشان پریده است، کم اشتها هستند، کم حوصله اند، برخی مواقع بعد از فعالیتها سر درد می گیرند و در حالت شدت کم خونی، ناخنهای قاشقی پیدا می کنند (وسط ناخن تو می رود و گود می شود).
ولی شایعترین علامت، ضعف و خستگی زودرس است.
درمان:
در طب امروزی درمان کم خونی غالباً با قرصهای شیمیایی حاوی مولکول آهن است که اگر چه مختصری هم مفید واقع شوند، ولی دارای عوارض زیادی هستند و بسیاری از افراد اصلاً نمی توانند خوردن آن را تحمل کنند ولی در منابع طب سنتی جهت درمان کم خونی تدابیر مفیدی اشاره شده است که بسیار نافع و موثر می باشند.
تذکر:
- عوارض قرص های آهن:
مصرف قرص آهن در زمان بارداری باعث ایجاد بیش فعالی در کودکان می گردد. این گونه بچه ها قابل کنترل نیستند و تا زمانی که نوزاد هستند، دائم گریه می کند و فریاد می زند و اذیت می کند و مزاحم پدر، مادر و خانواده می شوند و وقتی راه افتادند چه از لحاظ کلامی و چه از نظر فیزیکی، شروع به تخریب کردن این و آن و وسایل می کنند و حرکات ناهمگون انجام می دهند و به نوعی بچه نیمچه خل می شوند که از علت های مهم آن مصرف قرص آهن در دوران بارداری است.
بعد ازتولد نیز مصرف قطره های آهن برای کودکان باعث سیاه شدن دندانها می گرددو به کبد لطمه می زند و در سنین بالاتر مصرف دائم آن، فرد را مستعد آلزایمر میکند.
برای رفع کمبود آهن در حالت شدید، نوعی آب آهن تاب تغلیظ شده تولید و در عطاریهای مورد تایید عرضه شده است که سنتی است و در کنار رعایت تدابیر مربوط به کم خونی، به طور کامل کمبود آهن را جبران می کند و برای افرادی که کم خونی مختصری دارند و همچنین خانمهایی که کمبود آهن ندارند در دوران بارداری، می توانند ضمن رعایت تدابیر مربوطه از حسوم استفاده کنند که اخیراً تولید و در عطاریهای مورد تایید عرضه شده است، کفگیر حسوم را داخل قابلمه می گذارید تا درحین پخت غذا، باعث آزاد سازی آهن در غذا می گردد و کمبود آهن را جبران می نماید. گذاشتن طولانی مدت حسوم در ظرف پخت غذا باعث تیرگی رنگ غذا می شود که خطرناک نیست ولی فقط در صورت فقر آهن شدید این حد اشباع از آهن هفته ای یکبار توصیه می شود و در حالت سلامت، برای حفظ ذخایر آهن و جلوگیری از فقر آهن، گذاشتن 15 تا 20 دقیقه حسوم یا نعل در آب در حال جوشیدن کفایت می کند.
- حجامت در افراد کم خون:
افراد کم خون حتی کم خونی مینور می توانند حجامت نمایند ولی باید حجامت آنان سبک باشد و به اصطلاح طب قدیم یک شاخ و سبک حجامت کنند و از حجامت مکرر خودداری کنند. (مثلاً سالی دوبار می توانند حجامت سبک کنند)
خیلی از پدر و مادرها متوجه این موقعیت و ضرورت رشد فرزندان خود نشده غالباً با دلسوزی های بسیار و پرسش های مکرر و سؤالاتی مثل: چه شده، چه اتفاقی افتاده، چرا این قدر ساکتی، چرا حرف نمی زنی ؟ (که البته بیشتر جنبه خیر خواهانه دارد ) آرامش و امنیت روحی جوانان را برهم می زنند. گاهی هم با عکس العمل های تلخی از طرف جوان خود روبرو می شوند که در نهایت منجر به تشکیل یک حلقه معیوب درروند ارتباط خانواده و فرزندان می شود. در این قبیل مواقع گاهی فرصتی پیش می آید که بزرگترها می توانند با دخالت های حساب شده وارد معرکه شده و از بحران روحی جوانان بکاهند.
دوران شگفت انگیز
واقعیت این است که این دوران یکی از شگفت انگیزترین و توفانی ترین دوره های حیات جوان است. جوان در این دوره شکافی عمیق و پرتگاهی ناپیدا در درون خود احساس می کند ؛ یعنی از یک طرف آرامش و بی خبری دوران کودکی را پشت سر گذاشته و از طرفی هنوز به اعتماد به نفس کامل و استحکام روحی لازم نرسیده است . یک روز رفتار و حرکات بچگانه دارد و از هر مسئولیتی شانه خالی می کند و روزی دیگر آن چنان احساس بزرگی می کند که می خواهد دنیا را اصلاح کند. دراین حال گاهی ساعت ها به سکوت و انزوا پناه می برد و گاهی به اجتماعات شلوغ و پر سر و صدا روی می آورد طوری که حتی بلندترین صدای موسیقی هم او را راضی و ارضائش نمی کند. یا گاهی وجود خود را متزلزل و در آستانه ویرانی می بیند و گاهی خود را متکبر و از خود راضی نشان می دهد تا نشانه های عدم ثبات و تزلزل درونی خود را بپوشاند.
عبور از بحران
دراین شرایط بحرانی هر نوع دخالت مستقیم و یا بازگویی اشتباهات و خطاهای احتمالی باعث ایجاد عناد، لجاجت و عقب نشینی آنان و نوعی سرخوردگی جوان می شود . کارشناسان مسایل اجتماعی - خاصه آنان که در مسائل جوانان دستی و مطالعه ای دارند - معتقدند بهترین چاره برای عبور از این بحران "سکوت آگاهانه"، "انتظار بیدار" و "ایجاد تفاهم و اطمینان" است.
اگر به این شیوه رفتار شود نوجوان و جوان به تدریج خود را به بزرگترها نزدیک کرده و با میل و رغبت باطنی دست کمک و راهنمایی آنان را می فشارد و سرانجام در یک جو اعتماد و تفاهم ، آرامش و امنیت لازم برای رشد و بالندگی جوانان فراهم می شود.
اما اگر این "سکوت آگاهانه" و "انتظار بیدار" به "خواب غفلت" بدل شود و پدر و مادر خود را به دلیل عجز وسهل انگاری و یا ضعف وبی تفاوتی از دنیای فرزندان خویش کنار بکشند و آنها را به حال خود رها سازند ، جوانان روز به روز آشفته تر و بیقرارتر می شوند ؛ حس احترام و اعتمادی که نسبت به بزرگترها داشتند و نیز معیارهای ارزشی را که برای رشد نیروی داوری خود لازم دارند از دست می دهند و خود را نیز درهم شکسته می بینند و این تغییر و تحول ذهنی در پاره ای زودتر و در برخی دیرتر صورت می گیرد . عده ای هم به غلط تصور می کنند که دوران رشد یکباره تمام می شود و جوان می تواند کلیه مسائل و مشکلات روحی و سرسختی های دوران بلوغ را کنار بگذارد و تسلیم محض و بی اراده بزرگترها شود ؛ در حالی که در خیلی از موارد نه تنها جریان رشد کامل نشده بلکه زودتر از موعد قطع شده است. متأسفانه برخی از والدین راحت طلب نمی توانند دریابند که این نوع به عقل رسیدن چیزی جز قطع ناگهانی فعل و انفعالات سالم و در عین حال توفانی دوران بلوغ نیست و بیشتر به پوسیدگی زودرس یک میوه نارس شباهت دارد .
تربیت آگاهانه
به نظر اندیشمندان ، بی تفاوتی و سهل انگاری بزرگترها همان قدر آرامش زمان رشد را برهم می زند که دخالت ها و امر و نهی های بیش از اندازه و نابجای آنان . اگر کسی بخواهد نوجوان و جوان خود را نه از طریق رام کردن و خام کردن ، بلکه از راه تربیت صحیح و آگاهانه به آزادی، تفکر، استقلال رأی و احساس مسئولیت فردی و اجتماعی هدایت کند لازم است در نهایت متانت و بردباری دورادور و بدون دخالت مستقیم و احیاناً تحمیل کمک خود ، او را در راه سخت و ناهمواری که در پیش دارد همراهی کند. او باید بداند رشد عقلی و روحی انسان خواه سریع ، خواه کند، خواه با کمک بزرگترها و یا بدون دخالت آنها به همان نسبت پیچیده است که تحول حیات در سیر آفرینش و تبدیل یک کرم ابریشم بی دفاع به یک پروانه ی بلند پرواز...
دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند . این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت ویژه ای هم به خرج می زنند . قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.
رنگ چشم سبز نشان دهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند. در تصمیم گیری ها ، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند . این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند.
صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند . بسیار سعی می کنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.
صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند ، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند.
با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند . این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند . چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند ..
به نام خدا
سازنده ترین کلمه گذشت است... آن را تمرین کن
پر معنی ترین کلمه ما است...آن را بکار ببند.
عمیق ترین کلمه عشق است... به آن ارج بنه.
بی رحم ترین کلمه تنفر است...از بین ببرش.
سرکش ترین کلمه هوس است...با آن بازی نکن.
خود خواهانه ترین کلمه من است...از آن حذر کن.
ناپایدارترین کلمه خشم است...آن را فرو ببر.
بازدارترین کلمه ترس است...با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه کار است... به آن بپرداز.
پوچ ترین کلمه طمع آست... آن را بکش.
سازنده ترین کلمه صبر است... برای داشتنش دعا کن.
روشن ترین کلمه امید است... به آن امیدوار باش.
ضعیف ترین کلمه حسرت است... آن را نخور.
تواناترین کلمه دانش است... آن را فراگیر.
محکم ترین کلمه پشتکار است...آن را داشته باش.
سمی ترین کلمه غرور است... بشکنش.
سست ترین کلمه شانس است... به امید آن نباش.
شایع ترین کلمه شهرت است... دنبالش نرو.
لطیف ترین کلمه لبخند است...آن را حفظ کن.
حسرت انگیز ترین کلمه حسادت است... از آن فاصله بگیر.
ضروری ترین کلمه تفاهم است... آن را ایجاد کن.
سالم ترین کلمه سلامتی است... به آن اهمیت بده.
اصلی ترین کلمه اطمینان است... به آن اعتماد کن.
بی احساس ترین کلمه بی تفاوتی است... مراقب آن باش.
دوستانه ترین کلمه رفاقت است... از آن سوءاستفاده نکن.
زیباترین کلمه راستی است... با آن روراست باش.
زشت ترین کلمه دورویی است... یک رنگ باش.
ویرانگرترین کلمه تمسخر است... دوست داری با تو چنین کنند؟
موقرترین کلمه احترام است... برایش ارزش قایل شو.
آرام ترین کلمه آرامش است... به آن برس.
عاقلانه ترین کلمه احتیاط است... حواست را جمع کن.
دست و پاگیرترین کلمه محدودیت است... جازه نده مانع پیشرفتت بشود.
سخت ترین کلمه غیرممکن است... وجود ندآرد.
مخرب ترین کلمه شتابزدگی آست...مواظب پلهای پشت سرت باش.
تاریک ترین کلمه نادانی است...آن را با نور علم روشن کن.
کشنده ترین کلمه اضطراب است...آن را نادیده بگیر.
صبورترین کلمه انتظار است... منتظرش باش.
بی ارزش ترین کلمه انتقام است... بگذار و بگذر.
ارزشمندترین کلمه بخشش است... سعی خود را بکن.
قشنگ ترین کلمه خوشروئی است... راز زیبائی در آن نهفته است.
تمیزترین کلمه پاکیزگی است... اصلآ سخت نیست.
رساترین کلمه وفاداری است... سر عهدت بمان.
تنهاترین کلمه گوشه گیری است...
بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده. .
محرک ترین کلمه هدفمندی است...
زندگی بدون هدف روی آب آست
....و هدفمندترین کلمه موفقیت است... پس پیش به سوی آن.
گنجشک به خدا گفت :
لانه کوچکی داشتم،
آرامگاه خستگیم،سرپناه بی کسیم بود.
طوفان تو آن رااز من گرفت....
کجای دنیای تو را گرفته بودم؟
خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود ، تو خواب بودی ،
باد را گفتم لانه ات را واژگون کند.آ
نگاه توازکمین مار پرگشودی!!
چه بسیار بلاها که از تو به واسطه محبتم دور کردم وتو ندانسته به دشمنیم برخاستی!
بیشترین میزان عدم توافقها، ناراحتیها، تیره شدن روابط، تعارضات، دورشدن و فاصله گرفتن والدین و فرزندان در زمان امتحانات است. این نتیجه، حاصل استخراج نتایج پرسشنامهای است که در آن از والدین و فرزندان آنها درخواست شده بود به این سؤال پاسخ دهند: چه مواقعی بیشترین اختلافات بین شما بروز میکند؟
جالب آنکه پاسخ والدین و فرزندان به این سؤال یکسان بود: «زمان امتحانات» والدین می گفتند: فرزندان حرفها و راهنماییهای ما را نمیشنود، فرزندان میگفتند: والدین تصور میکنند ما حرفهای آنان را در بار اول نشنیدهایم و مدام تکرار میکنند، درس بخوان، نمره خوب بگیر، چرا به فکر خودت نیستی، ما خیر و صلاح تو را میخواهیم و... گوشهای ما پر است از این حرفها.
بدون تردید فصل امتحانات یادآور دغدغهها و نگرانیهاست. این دغدغهها و نگرانیها محدود به دانشآموز نمیشود، بلکه فضای خانه و خانواده را نیز در بر میگیرد. گویی والدین و اعضای خانواده امتحان دارند. دانشآموز برای رهایی گاه به مطالعه بیشتر روی میآورد و گاه درس و کتاب را به کناری نهاده و در برابر آنها سر تسلیم فرود میآورد و گاه به هر دوی این رفتارها میپردازد. والدین نیز برای رهایی گاه چارهجوییهایی را در پیش میگیرند و گاه با تذکرات مداوم دانشآموز را به خواندن درسها و مطالعه بیشتر توصیه میکنند.
این سؤال بسیاری از والدین است که وظیفه آنها در شروع فصل امتحانات چیست؟ آیا ضروری است والدین خودشان را درگیر مسائل درسی فرزندانشان کنند؟
آیا بهتر است بیاعتنا و بیتفاوت فرزندانشان را به حال خود رها کنند؟
هدف از نوشته حاضر پاسخگویی به یک سؤال است:
وظیفه والدین در شروع فصل امتحانات چیست؟
1ـ فضای آرامبخش، شور آفرین و اطمینان بخش بیافرینند
قطعاً اصلیترین وظیفه والدین ایجاد فضایی صمیمی، دلگرم کننده، فرحبخش و شورآفرین است. چنین فضایی درون محیط خانواده، دغدغهها و نگرانیها را به حداقل میرساند، امکان بروز استعدادها را میسر میسازد، تواناییهای هوشی و عاطفی فرزندان را گسترش میدهد و فرزندان را مسئول و متکی به خود بار میآورد.
2ـ سامان بخشیدن به مسائل و مشکلات اقتصادی در ایام امتحانات
بدون تردید مسائل مالی نقشی در نمرات تحصیلی و موفقیت فرزندان ایفا میکنند، سامان بخشیدن مسائل مالی در زمان امتحانات وظیفهای مهم است که باید والدین آنها را جدی بگیرند.
واقعیت آن است که مسائل مالی گاه عرصه را بر والدین تنگ میسازد. طبعاً تحمل این مشکلات صبر آنان را سرریز کرده و فشارهایی را به دانشآموزان منتقل میکند ظرفیت دانشآموز محدود است و حساسیت وی زیاد. برنامهریزی اقتصادی در طول سال و بهویژه در زمان امتحانات بیشترین کمک به دانشآموز است، تا با آسودگی خاطر به مسائل درسی و تحصیلی بپردازد.
3ـ انعکاس تعدیل یافته فراز و نشیبها
مشکلات همیشه وجود دارند. حتی اگر همیشه مشکلات وجود نداشته باشند؛ انسانها سعی میکنند مشکلی بهوجود آورند اعم از مشکلات مالی، اختلافات خانوادگی، درگیریهای فامیلی و...
شاید مشکلات به تنهایی و به خودی خود مهم نباشد مهم چگونگی مواجهه با این مشکلات است.
سعی کنید در ایام امتحانات حتیالامکان همه مشکلات را به فرزندان منتقل نکنید. تلاش کنید مشکلات را با همه ابعاد و زوایای نگرانکننده و طاقت فرسا به آنان بازگو نکنید.
4ـ پرهیز از اختلافات خانوادگی در حضور فرزندان
فرزندان شما خواه ناخواه از اختلافات شما و همسرتان آگاه میشوند. سعی کنید این اختلافات را در حضور آنها دامن نزنید. بیان اختلافات و بازگویی مجدد آنها به همراه القاب تحقیرآمیز، جسم و روح فرزندتان را فرسوده میسازد. آزردگی خاطر و فرسودگی جسم و روح فرزندتان مجالی برای یادگیری دروس به آنها نخواهد داد.
5ـ امتحان دانشآموز، وظیفه دانش آموز است نه وظیفه والدین
والدین مسئولیتهای خودشان را دارند و دانشآموز مسئولیتهای خودش را دارد. امتحان جزو وظایف اوست. این وظیفه فرزند شماست که به موقع درس بخواند، تمرین حل کند. خود را برای امتحان کلاس و امتحان ثلث آماده کند. شما وظایف دیگری دارید. بهتر است هر کسی به وظایف خودش بپردازد.
6ـ ارتباط خود را با مدرسه، معلمان، انجمن اولیا و مربیان بیشتر کنید
ارتباط هر چه بیشتر شما با مدرسه و معلمان باعث خواهد شد فرزندتان با دلگرمی بیشتری درسها را دنبال کند. در ملاقات با معلمان و مشاوران از راهنماییها و توصیههای آنها حداکثر استفاده را ببرید. به این توصیهها و راهنماییها عمل کنید. در انجمن اولیاء مربیان شرکت مداوم داشته باشید. شما میتوانید از راهنماییها و تجربههای دیگر والدین در مورد فرزندشان استفاده کنید، اطلاع یابید چه کارهایی به سود فرزندان است و چه کارهایی بینتیجه است.
7ـ محدودکردن رفت و آمدهای خانوادگی
به میهمانی رفتن و میهمانی دادن زیاد، وقت زیادی از شما و فرزندانتان خواهد گرفت. در زمان امتحانات، میزان رفت و آمدها را کم کنید.
8ـ تفریحات برنامهریزی شده را جایگزین سایر فعالیتها کنید
درس خواندن طولانی و خستهکننده به سود فرزندتان نیست. تفریح هر چند تفریحات ساده نظیر گردش در فضای آزاد، کوه، پارک رفتن و... فوائد زیادی برای شما و فرزندتان دارد. غالب این تفریحات هزینههای کمتری در مقایسه با یک میهمانی رفتن یا میهمانی دادن بر دوش شما میگذارد.
9ـ در برنامههای درسی فرزندتان دخالت نکنید
فرزندان شما بارها و بارها از معلمان، مشاوران و مدیر مدرسه توضیحات فراوانی شیندهاند. تاکیدهای بیش از حد، امر و نهیهای مکرر، سرزنش، دستورات شما در موقعیت دشوار امتحانی از سوی فرزندتان به عنوان دخالت تلقی میشود. اگر فرزندتان تصمیم گرفته به میزان اندکی مطالعه کند، مطمئناً با امر و نهی شما همین میزان اندک مطالعه را نیز انجام نخواهد داد.
10 ـ در فرصتهای مناسب، فرزندتان را تایید و تشویق کنید
با تشویق و تایید فرزندتان حس عجیبی در وی رشد میکند. او احساس می کند که قدرت عجیبی پیدا کرده است. قادر است بیشتر مطالعه کند، تمرین کند، یاد بگیرد، یادگیری برایش جالب و شورانگیز خواهد شد. شما میتوانید در لحظهای که موفق به حل مسئلهای شده است، یا در حال مطالعه است و شما از در وارد میشوید، در لحظهای که به پاکنویس مطالب درسی میپردازد و حتی لحظهای که کتابهایش را با نظم خاصی جمع و جور میکند. او را تحسین کنید. یک جمله کوتاه کافی است «میبینم به دفتر و کتابهایت سرو سامان دادهای»، «وقتی دیدم داری مطالعه میکنی خوشحال شدم» لحن گرم و صمیمی شما بر تایید و تشویق صد چندان میافزاید. سعی کنید احساس خودتان را به او بازگو کنید.
11ـ از تحقیر، سرکوب کردن و طعنهزدن جداً بپرهیزید
بدون هیچ تردیدی کلمات ناراحت کننده، طعنهآمیز و ریشخندکننده اجازه فعالیتهای مفید را از فرزندتان سلب میکند. آیا شما خودتان حاضرید طعن، نیشخند، کلمات تحقیرآمیز بشنوید و با وجود این، کاری مثبت و سازنده انجام دهید. کاهش کلمات منفی و تحقیرآمیز باعث افزایش موفقیت فرزندتان خواهد شد.
12ـ شنونده صمیمی حرفها و شکایتهای فرزندتان باشید
همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست. گاه دانشآموز از درسی تنفر دارد گاه نسبت به رفتار معلمی اعتراض دارد یا از یادگیری درسی عاجز است. در بیشتر این مواقع فرزندتان، راهنماییهای شما را نمیخواهد، او به دنبال گوش شنوایی است
به دنبال آن است که کسی حرفهایش را بشنود و قضاوت نکند. او با دردلکردن احساس سبکی خواهد کرد. در چنین موقعیتهایی به استقبالش بروید. از قضاوت کردن درباره حرفهایش جداً بپرهیزید. از توصیه کردن اجتناب ورزید. وظیفه شما فقط شنیدن است. حرفهایش را بپذیرید، سعی کنید احساس او را درک کنید، مطمئن باشید همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت.
- هرگز امید را از کسی سلب نکن، شاید این تنها چیزی باشد که دارد.
خود را با معیار های خودت بسنج ، نه با معیار های دیگران