خیلی از پدر و مادرها متوجه این موقعیت و ضرورت رشد فرزندان خود نشده غالباً با دلسوزی های بسیار و پرسش های مکرر و سؤالاتی مثل: چه شده، چه اتفاقی افتاده، چرا این قدر ساکتی، چرا حرف نمی زنی ؟ (که البته بیشتر جنبه خیر خواهانه دارد ) آرامش و امنیت روحی جوانان را برهم می زنند. گاهی هم با عکس العمل های تلخی از طرف جوان خود روبرو می شوند که در نهایت منجر به تشکیل یک حلقه معیوب درروند ارتباط خانواده و فرزندان می شود. در این قبیل مواقع گاهی فرصتی پیش می آید که بزرگترها می توانند با دخالت های حساب شده وارد معرکه شده و از بحران روحی جوانان بکاهند.
دوران شگفت انگیز
واقعیت این است که این دوران یکی از شگفت انگیزترین و توفانی ترین دوره های حیات جوان است. جوان در این دوره شکافی عمیق و پرتگاهی ناپیدا در درون خود احساس می کند ؛ یعنی از یک طرف آرامش و بی خبری دوران کودکی را پشت سر گذاشته و از طرفی هنوز به اعتماد به نفس کامل و استحکام روحی لازم نرسیده است . یک روز رفتار و حرکات بچگانه دارد و از هر مسئولیتی شانه خالی می کند و روزی دیگر آن چنان احساس بزرگی می کند که می خواهد دنیا را اصلاح کند. دراین حال گاهی ساعت ها به سکوت و انزوا پناه می برد و گاهی به اجتماعات شلوغ و پر سر و صدا روی می آورد طوری که حتی بلندترین صدای موسیقی هم او را راضی و ارضائش نمی کند. یا گاهی وجود خود را متزلزل و در آستانه ویرانی می بیند و گاهی خود را متکبر و از خود راضی نشان می دهد تا نشانه های عدم ثبات و تزلزل درونی خود را بپوشاند.
عبور از بحران
دراین شرایط بحرانی هر نوع دخالت مستقیم و یا بازگویی اشتباهات و خطاهای احتمالی باعث ایجاد عناد، لجاجت و عقب نشینی آنان و نوعی سرخوردگی جوان می شود . کارشناسان مسایل اجتماعی - خاصه آنان که در مسائل جوانان دستی و مطالعه ای دارند - معتقدند بهترین چاره برای عبور از این بحران "سکوت آگاهانه"، "انتظار بیدار" و "ایجاد تفاهم و اطمینان" است.
اگر به این شیوه رفتار شود نوجوان و جوان به تدریج خود را به بزرگترها نزدیک کرده و با میل و رغبت باطنی دست کمک و راهنمایی آنان را می فشارد و سرانجام در یک جو اعتماد و تفاهم ، آرامش و امنیت لازم برای رشد و بالندگی جوانان فراهم می شود.
اما اگر این "سکوت آگاهانه" و "انتظار بیدار" به "خواب غفلت" بدل شود و پدر و مادر خود را به دلیل عجز وسهل انگاری و یا ضعف وبی تفاوتی از دنیای فرزندان خویش کنار بکشند و آنها را به حال خود رها سازند ، جوانان روز به روز آشفته تر و بیقرارتر می شوند ؛ حس احترام و اعتمادی که نسبت به بزرگترها داشتند و نیز معیارهای ارزشی را که برای رشد نیروی داوری خود لازم دارند از دست می دهند و خود را نیز درهم شکسته می بینند و این تغییر و تحول ذهنی در پاره ای زودتر و در برخی دیرتر صورت می گیرد . عده ای هم به غلط تصور می کنند که دوران رشد یکباره تمام می شود و جوان می تواند کلیه مسائل و مشکلات روحی و سرسختی های دوران بلوغ را کنار بگذارد و تسلیم محض و بی اراده بزرگترها شود ؛ در حالی که در خیلی از موارد نه تنها جریان رشد کامل نشده بلکه زودتر از موعد قطع شده است. متأسفانه برخی از والدین راحت طلب نمی توانند دریابند که این نوع به عقل رسیدن چیزی جز قطع ناگهانی فعل و انفعالات سالم و در عین حال توفانی دوران بلوغ نیست و بیشتر به پوسیدگی زودرس یک میوه نارس شباهت دارد .
تربیت آگاهانه
به نظر اندیشمندان ، بی تفاوتی و سهل انگاری بزرگترها همان قدر آرامش زمان رشد را برهم می زند که دخالت ها و امر و نهی های بیش از اندازه و نابجای آنان . اگر کسی بخواهد نوجوان و جوان خود را نه از طریق رام کردن و خام کردن ، بلکه از راه تربیت صحیح و آگاهانه به آزادی، تفکر، استقلال رأی و احساس مسئولیت فردی و اجتماعی هدایت کند لازم است در نهایت متانت و بردباری دورادور و بدون دخالت مستقیم و احیاناً تحمیل کمک خود ، او را در راه سخت و ناهمواری که در پیش دارد همراهی کند. او باید بداند رشد عقلی و روحی انسان خواه سریع ، خواه کند، خواه با کمک بزرگترها و یا بدون دخالت آنها به همان نسبت پیچیده است که تحول حیات در سیر آفرینش و تبدیل یک کرم ابریشم بی دفاع به یک پروانه ی بلند پرواز...