تیک، یکی از شایع ترین مشکلات روانی است که به گفته کارشناسان دلایل شیوع آن چندان مشخص نیست، ولی تخمین زده می شود بین 5 تا 25 درصد کودکان در سنین مدرسه نیز نوعی از اختلال تیک را تجربه می کنند
تیک ها حرکات غیرطبیعی ناگهانی، مکرر، سریع و هماهنگی هستند که معمولا به راحتی قابل تقلید هستند.
حرکات به صورتی مشابه مکررا رخ می دهند و بیمار قادر است به صورتی ارادی برای مدتی کوتاه آن ها را مهار کند، اما این امر ممکن است سبب اضطراب بیمار شود.
تیک ها در نتیجه فشار روانی تشدید می شوند و حین فعالیت های ارادی و تمرکز فکری کاهش یافته و در خواب از بین می روند.
دکتر علیرضا پیرخائفی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، تیک ها را فعالیت های حرکتی - صوتی می داند که به صورت ناگهانی اتفاق می افتند و در آن، فرد توان مقاومت خود را از دست داده و ظاهرا مقابله با آن هیچ فایدهای نخواهد داشت.
وی، پریدن گوشه چشم، پرش در ناحیه گردن و حرکات اضافه در شانه را از تیک های حرکتی می داند و در خصوص تیک های صوتی ابراز می کند، در این گونه تیک ها علاوه بر تکان های عضلات، سیستم صوتی نیز(مانند صاف کردن گلو، خرخر کردن و بالا کشیدن بینی و …) درگیر می شود.
تیک هایی که به تازگی آغاز شدهاند، اغلب نیاز به درمان ندارند.
توصیه مناسب به والدین و اطرافیان کودک مبتلا به تیک این است که توجهی به تیک ها نداشته باشند، زیرا تمرکز روی تیک، باعث تشدید آن می شود.
اکثر تیک هایی که تازه آغاز شدهاند، مسیر محدود و گذرایی دارند و به سمت اختلال جدی تری پیش نمی روند و حداکثر طی دورههای استرس آور عود می کنند. معدودی از تیک ها بیشتر از یک سال طول می کشند.
تیک در آقایان سه برابر بیشتر از خانم ها است و تیک های مزمن بیشتر بین سنین 6 تا 12سالگی دیده می شوند.
تقسیم بندی
تیک ها را می توان بر اساس ساده یا متعدد بودن، گذرا و مزمن بودن به 4 گروه تقسیم کرد:
تیکهای ساده گذرا:
در کودکی بسیار شایعاند و معمولا پس از یک سال (اغلب طی چند هفته) خود به خود بهبود می یابند و عمدتا نیاز به درمان ندارند. تیک های حرکتی معمول که اغلب در حدود 5/3سالگی شروع می شوند ،به کودکان کمک می کنند تا انرژی عصبی را آزاد کنند. 75 درصد از کودکان، این نوع تیک را در عرض 6 ماه پشت سر می گذارند.
اگر کودک شما گرفتار تیک شد، بهترین راه، نادیده گرفتن آن است. هیچ گاه او را سرزنش نکرده و یا تنبیه نکنید. شما می توانید برای جلوگیری از تبدیل شدن این عمل به یک عادت، با تمرین کردن روش های پیشگیرانه، به کودکان تان کمک کنید، ولی تیک های گذرا نباید در برنامه کامل ترک عادت مورد توجه قرار گیرد.
تیک های مزمن:
اگر تیک بیش از 12ماه ادامه یابد، تیک مزمن محسوب می شود. تیک های مزمن پایدار هستند و معمولاً انقباض ماهیچه در آن ها بیش از حد و بسیار شدید است. این تیک ها مشخصاً به صورت حمله های دورهای هستند و غالباً شدت آن ها ماه به ماه، روز به روز یا حتی ساعت به ساعت تغییر می کند. در حقیقت رفتار تیکی ممکن است برای هفته ها یا ماهها کاملاً محو، اما دوباره ظاهر شود.
ممکن است در هر سنی پدیدار شوند، اما اغلب در کودکی شروع می شوند. درمان در اکثر موارد لازم نیست. باید به بیمار توضیح داد که این اختلال اهمیتی ندارد.
تیک های ساده یا متعدد مداوم:
معمولا از کودکی یا نوجوانی و قبل از 15سالگی آغاز می شود. در بسیاری از موارد تیک های موردی روی می دهد، اما بهبود کامل در خاتمه نوجوانی رخ می دهد.
سندرم تیک های حرکتی و صوتی متعدد مزمن:
این سندرم به نام پزشک فرانسوی ای که نخستین بار این بیماری را توصیف کرد، "سندرم ژیل دولا توره" نامیده می شود.
این اختلال معمولا همراه با تحریک پذیری و وسواس است که می تواند موجب رانده شدن فرد از اجتماع شود و این واکنش های اجتماعی منفی می تواند فرد را به افسردگی دچار کند و حتی در بعضی مواقع او را به سوی خودکشی نیز سوق دهد.
تیک های توره درصورت عدم درمان می توانند به حالتی مزمن در فرد تبدیل شود.
در این افراد حرکات لب و دهان شان به گونهای هست که انگار حرف های رکیک به زبان می آورند، در صورتی که این طور نیست.
به جز تیک های گذرا در سایر تیک های عصبی احتمال بازگشت وجود دارد.
علت ها:
زمانی اعتقاد بر این بود که تیک ها علاوم بیرونی احساسات سرکوب شده و کشمکشهای درونی اند. امروزه در بسیاری از نقاط جهان آن را ترکیبی از عوامل محیطی و زیستی می دانند.
تیک تقریباً در یک سوم موارد، پایه ژنتیک دارد، اما در برخی حالات ممکن است
این عادت از طریق تقلید به دست آید.
همچنین مشخص شده است که رفتارهای تیکی در زمان فشارهای عصبی افزایش می یابد که این امر به "تیک عصبی" منجر می شود.
در صورتی که از وجود تیک های عصبی در کودک تان رنج می برید، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
کاهش فشار روحی:
به لحاظ این که رفتارهای تیکی غالباً با فشار روحی تشدید می شوند، مواردی را در زندگی کودک تان جست وجو کنید که ممکن است منشأ ناراحتی یا نگرانی او باشند. مثلا ببینید آیا او تلاش می کند که از تکالیف مدرسه و درسها عقب نمانند؟ آیا انتظارات ورزشی او بالاست؟
برای کاهش تنشهای احتمالی کودک و ایجاد آرامش و اطمینان در او، تا آنجا که ممکن است موقعیتهای فشارزا را از بین ببرید و با او مهربان باشید. تعداد تیک ها اغلب با کاهش فشار روحی، تقلیل می یابند.
چه باید کرد؟
یکی از نکاتی که درباره ی انواع تیک ها حائز اهمیت است، نوع برخورد و نگاه عوام به آن است که باعث می شود، فرد مبتلا دچار احساس ناخوشایندی شود و خود را از انظار پنهان کند و در صورت افزایش بیش از حد این اختلال، حتی در رفتارهای اجتماعی او نیز تاثیر بگذارد.
اگر افراد با نشانه های طولانی مدت تیک مواجه شدند، باید برای جلوگیری از اختلالات وسیع تر به روان پزشک یا روان شناس مراجعه کنند.
1)مجموعه اعداد فرد وطبیعی 1تا 100 را بنویسید .
2)بردار5ابتدا در 1 را رسم کنید وبرای آن یک جمع بنویسید.
3)مجموع زاویه های داخلی یک 8ضلعی منتظم را بدست آورید .
4)جذر 45را بدست آورید.
5)نمایش عدد38در مبنای 2 را بنویسید .
1)با اعداد 3و4و5 سانتی متر یک مثلث رسم کنید .
2)کوچکترین مضرب مشترک 95و70را بدست آورید .
3)حاصل تقسیم 456بر عدد3 را بدست آورید .
4)مجذور 9را بدست آورید.
5)شصت درصد عدد 500 را حساب کنید.
حکومت حق است یا تکلیف ؟مسأله دیگرى که در نهج البلاغه بسیار حائز اهمیت است ، این است که آیا حکومت ، یک حق است یا یک تکلیف ؟ و امیر المؤمنین « علیه السلام » در بیانى خلاصه و موجز ، حکومت را هم یک حق مىداند و هم یک تکلیف . به این ترتیب نیست که هر کسى که برایش شرایط تولیت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با کسب وجاهت ، با تبلیغ ، با کارها و شیوههایى که معمولا طالبان قدرت خوب مىدانند آن شیوهها را انجام بدهند ، نظر مردم را جلب کند و بتواند حکومت کند . وقتى حکومت ، حکومت حق است ، این حق متعلق به کسان معینى است ، و این به معناى آن نیست که یک طبقه ، طبقه ممتازند . زیرا که در جامعه اسلامى ، همه فرصت آن را دارند که خود را به آن زیورها بیارایند . همه مىتوانند که آن شرایط را براى خود کسب کنند . البته در دوران بعد از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم یک فصل استثنایى وجود دارد . اما نهج البلاغه بیان خودش را به صورت عامّ ارائه مىدهد و به این حق بارها و بارها اشاره مىکند . امام « علیه السلام » در اوایل خلافت ، در خطبه معروف شقشقیّه مىفرماید : « و انّه لیعلم انّ محلّى منها محلّ القطب من الرّحى ، ینحدر عنّى السّیل و لا یرقى الىّ الطّیر . » ( مىفرماید جایگاه من در خلافت ، جایگاه میله محور سنگ آسیا است . ) درباره روزى که در شوراى شش نفرى با عثمان بیعت کردند ، مىفرماید : « لقد علمتم انّى احقّ النّاس بها من غیرى . » ( اى مردم « یا اى مخاطبان من » ، شما مىدانید که من از همه کس به حکومت و خلافت اولىترم . ) امام ، حکومت را حق مىداند . این چیزى است که در نهج البلاغه واضح است . البته دنبالش بلافاصله مىفرماید : « و واللّه لأسلّمنّ ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الاّ علىّ خاصّة . » ( ما دامى که فقط به من ظلم مىرود ، من صبر مىکنم ، تسلیم هستم . ما دام که کارها بر محور خود انجام بگیرد ، من در خدمت هستم . ) عین همان بیانى که در آغاز خلافت ابو بکر هم ، یعنى نسبت به آن دوران هم ، بیان فرمودهاند : « فامسکت یدى حتّى رایت راجعة النّاس قد رجعت عن الأسلام . » اول دست از بیعت شستم ، تسلیم نشدم ، بیعت نکردم ، اما دیدم حوادثى به وقوع مىپیوندد که مصیبت آن حوادث براى اسلام و براى مسلمین و براى شخص على « علیه السلام » ، صعبتر و غیر قابل تحملتر است از مصیبت از دست رفتن حق ولایت . بنابراین امیر المؤمنین « علیه السلام » ، ولایت را یک حق مىداند و این جاى انکار نیست . خوب است همه مسلمانها به این مسأله ، با چشم واقع بینى نگاه کنند . این امر ، کارى به بحث احیانا جدال انگیز شیعه و سنى ندارد . ما امروز معتقدیم که در آفاق عالم اسلامى باید برادران شیعه و سنى با هم و براى هم زندگى کنند و اخوّت اسلامى را از همه چیز بالاتر بدانند و این یک حقیقت است . این تفاهم و وحدت طلبى امروز یک وظیفه است ، و همیشه وظیفه همین بوده است . اما یک بحث علمى و اعتقادى در نهج البلاغه این حقیقت را به ما نشان مىدهد ، و ما نمىتوانیم چشممان را روى هم بگذاریم و آنچه را که نهج البلاغه با صراحت مىگوید ندیده بگیرم . این را امیر المؤمنین « علیه السلام » یک حق مىداند ، و همچنانکه یک وظیفه نیز مىداند . یعنى آن روزى که اطراف على « علیه السلام » را مىگیرند به نحوى که : « فما راعنى الاّ و النّاس کعرف الضّبع إلىّ ، ینثالون علىّ من کلّ جانب حتّى لقد وطىء الحسنان و شقّ عطفاى » ( مردم آنچنان انبوه بر من گرد آمدند که فرزندان مرا در زیر پاهاى خود لگدمال کردند و رداى من پاره شد . ) مردم مشتاقانه و نیازمندانه از على « علیه السلام » مىخواهند که به نیاز آنها پاسخ بدهد . امیر المؤمنین « علیه السلام » براى حکومت شأن واقعى قائل نیست . حکومت براى على « علیه السلام » هدف نیست ، همچنانکه در بحث بعدى باید روشن بشود . اما با این حال ، حکومت را به عنوان یک وظیفه مىپذیرد ، و مىایستد و از آن دفاع مىکند : « لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر . . . لألقیت حبلها على غاربها و لسقیت آخرها بکاس أوّلها . » ( باز هم حکومت براى من ارزشى ندارد . باز هم حاضر نیستم براى به دست آوردن مقام ، از ارزشها بگذرم . باز هم حاضرم با همان جام نخستین ، این جمع را سیراب کنم و همچنانکه روز اول کنار نشستم ، بازهم کنار بنشینم . » مؤکدا مىگوید : « دعونى و التمسوا غیرى . » ( مرا بگذارید و به سراغ دیگران بروید . ) اما وقتى احساس مىکند که وظیفه است ، احساس مىکند که زمینه آماده است و او مىتواند این نقش عظیم و اساسى را بر عهده بگیرد . آن وقت قبول مىکند . آیا حکومت براى على « علیه السلام » یک هدف است یا یک وسیله ؟ خط اساسى فاصل میان حکومت على « علیه السلام » و حکومت دیگران همین است که حکومت براى على « علیه السلام » هدف نیست بلکه فقط وسیلهاى براى رسیدن به آرمانهاى معنوى است . محققان ، نهج البلاغه را براى این زمان بسیار قدر بدانند . حقیقت این است که اگر ما امروز « هزاره نهج البلاغه » را مىگیریم ، باید بدانیم که این کتاب عزیز از این هزار سال اقلا نهصد و پنجاه سال را در انزوا و سکوت بوده است . جز دانشوران و خواص ، کسى از نهج البلاغه جز نامى نمىدانست . اولین ترجمهاى که از آن شده از مترجم روحانى محترمى است که اول بار نهج البلاغه را همه فهم کرد و به دست مردم داد : آقاى سید على نقى فیض الاسلام بود . من از ایشان قدردانى مىکنم و کار ایشان کار مهمى بود که من به آن ارج مىگذارم . به تدریج ، نهج البلاغه به صحنه زندگى آمد و به دست مردم افتاد . مردم نمىدانستند نهج البلاغهاى هم هست . تنها جملاتى از نهج البلاغه شنیده بودند ، که آنهم بیشتر در مذمّت دنیا و بخشهاى کمى از اخلاق بود و دیگر هیچ . بعد از آن ، قدرى نهج البلاغه دست به دست گشته است . کسانى بر آن شرح نوشتهاند و کسانى برداشتهاى خود را به نام شرح نوشتهاند . همه این زحمات ارجمند است ، همه قابل تقدیر است ، اما در برابر عظمت نهج البلاغه و کارهایى که باید انجام گیرد ناچیز است . نهج البلاغه ترجمه کامل ندارد ، شرح و تفسیر کامل ندارد . فصل بندى و باب بندى ندارد . بجز کتاب بسیار ارجمندى که استاد عالیقدر آقاى مصطفوى به عنوان کاشف الفاظ نهج البلاغه تنظیم کردهاند ، کارى در این حد و در این مایه براى نهج البلاغه انجام نگرفته است . امروز ما باید به نهج البلاغه برگردیم . فضلا و اندیشمندان کار خود را بکنند ، اما جوانها نباید منتظر اساتید ، فضلا و پیشروان اندیشه و علم و ادب بمانند . نهج البلاغه را باید از ابعاد گوناگون مورد نظر قرار دهیم و براى این کار ، جمعها و جلسهها تشکیل دهیم ، البته « بنیاد نهج البلاغه » ، که رحمت و توفیق خدا یار آن باد ، مىتواند محورى باشد ، از خدا مىخواهیم که ما را در این کوشش موفق بدارد . |
حافظان نهج البلاغه و قرآن
|
|
1 ـ آیت الله خزعلى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
2 ـ آقاى حجت الاسلام درایتى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
3 ـ آقاى دکتر على رضازاده جویبارى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
4 ـ آقاى حمید چنانى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
5 ـ آقاى محمّد فتاح پور مقدم | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه،و خطبه حضرت زهرا 3و دعاى ابو حمزه ثمالى |
6 ـ آقاى مهدى محمد نژاد | حافظ کل خطبه هاى نهج البلاغه |
7 ـ آقاى محمد زارع ارنانى | حافظ کل قرآن و حکمتهاى نهج البلاغه |
8 ـ آقاى محمد مهدى مصیبى | حافظ کل قرآن و حافظ نامه هاى نهج البلاغه |
9 ـ عباسعلى خرسند | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
10 ـ آقاى على حبیبى | حافظ کل قرآن و حکمتهاى نهج البلاغه |
11 ـ خانم زهرا کریمى | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
12 ـ خانم زینب کاظمى خالدى | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
13 ـ آقاى حمید کافیان | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه،و خطبه حضرت زهرا 3 |
14 ـ آقاى محمد فرشته | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
15 ـ آقاى محمد رضا کهکى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
16 ـ آقاى محمد حداد | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
17 ـ آقاى جابر رمضانعلیزاده | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
18 ـ خانم اکرم انبارى | حافظ کل نهج البلاغه |
19 ـ خانم زینب حسن شیرى | حافظ کل نهج البلاغه |
20 ـ خانم زهره حسنى مفرد | حافظ کل نهج البلاغه |
21 ـ خانم فائزه سادات حدادى | حافظ کل نهج البلاغه |
22 ـ خانم فاطمه سادات زیلوچیان | حافظ کل نهج البلاغه |
23 ـ خانم فاطمه انوارى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
24 ـ خانم محدثه دانشمند | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
25 ـ خانم زهرا طراح کاشانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
27 ـ خانم زهره طراح کاشانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
28 ـ خانم فاطمه کهکى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
29 ـ خانم منصوره یوسفى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
30 ـ خانم طاهره دوست | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
31 ـ خانم سمیه قربانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
32 ـ خانم منصوره رجبى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
سایت های مذهبی در جهان 1- پایگاه امام على (علیه السلام ) |
بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود.
مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ...
زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.
مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت.
او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى.
اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!